معنی توک توکی - جستجوی لغت در جدول جو
توک توکی
فرد بی ثبات و کم مایه
ادامه...
فرد بی ثبات و کم مایه
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر توی توی
توی توی
پر پیچ و خم، دارای چند لا و تا، پرچین و چروک
ادامه...
پر پیچ و خم، دارای چند لا و تا، پرچین و چروک
فرهنگ لغت هوشیار
توک توکن
وسیله ای که با آن قیم های قوی را در زمین فرو کنند
ادامه...
وسیله ای که با آن قیم های قوی را در زمین فرو کنند
فرهنگ گویش مازندرانی
توک توک
آخرین آب خرمالو، از اصوات برای صدا زدن سگ، صدای تبر یا اشیای دیگر
ادامه...
آخرین آب خرمالو، از اصوات برای صدا زدن سگ، صدای تبر یا اشیای دیگر
فرهنگ گویش مازندرانی
توکه توکه
اسم صوت، سر و صدا
ادامه...
اسم صوت، سر و صدا
فرهنگ گویش مازندرانی
توکش توکش
تلوتلو خوردن، حرکت دادن و بردن یا آوردن افراد به نیروی
ادامه...
تلوتلو خوردن، حرکت دادن و بردن یا آوردن افراد به نیروی
فرهنگ گویش مازندرانی
تور توری
دیوانگی
ادامه...
دیوانگی
فرهنگ گویش مازندرانی
تون تونی
آتش خانه ی حمام
ادامه...
آتش خانه ی حمام
فرهنگ گویش مازندرانی
روک روکی
پرنده ای بزرگتر از گنجشک به رنگ قهوه ای سیر که در تابستان.، استخوان و غضروف خوراکی ماکیان یا پستان داران
ادامه...
پرنده ای بزرگتر از گنجشک به رنگ قهوه ای سیر که در تابستان.، استخوان و غضروف خوراکی ماکیان یا پستان داران
فرهنگ گویش مازندرانی
سوک سوکی
تنبل و شل و ول، مرغ حق
ادامه...
تنبل و شل و ول، مرغ حق
فرهنگ گویش مازندرانی
لوک لوکی
نوعی جهیدن پرندگان
ادامه...
نوعی جهیدن پرندگان
فرهنگ گویش مازندرانی
تک تکی
نوعی اسباب بازی برای کودکان، نام قسمتی از آسیاب، پرگو –
ادامه...
نوعی اسباب بازی برای کودکان، نام قسمتی از آسیاب، پرگو –
فرهنگ گویش مازندرانی